سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس دانش نرمش و اساس نادانی درشتی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، پهلوی اول ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، تاریخ معاصر ایران ، رضاشاه ، پرتوی از قرآن ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، رضاخان ، تاریخ عصر پهلوی ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، پهلویها ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، احمد شاملو ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، مناسبتهای ملی و دینی ، ویروس کرونا؟! ، سردار سپه ، سرگرمی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، فروغ فرخزاد ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، اندیشه های متعهد و انسانی ، انقلاب مشروطیت ایران ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، راه انسانیت ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، فلسفه و عرفان ، گفتگو و مصاحبه ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، پیام توحید و رهایی ، سیاوش کسرایی ، شعر و زندگی ، علیمردان خان بختیاری ، روزها و یادها ، کلمات راهگشاء و طلایی ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، هموطن تسلیت و یاری ، مناسبتهای غم انگیز ملی ، ، هنر و ادبیات متعهد ایران ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، محمدرضاشاه پهلوی ، مرتضی کیوان ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :35
کل بازدید :498804
تعداد کل یاداشته ها : 483
103/9/1
3:0 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[3] «ش56آبان1402خورشیدی»[2] «ش57-آذر1402خورشیدی»[4] «ش58-دی1402خورشیدی»[3] «ش59 -اسفند1402خورشیدی»[3] «ش60-فروردین1403خ»[1] «ش61-اردیبهشت1403خ»[1] «ش62-شهریور -1403خ»[1]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) مجله آرامش « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

چکار کنم تو خواب حرف نزنم؟ 
انواع حرف زدن در خواب 


صحبت کردن در خواب گاهی یک رفتار غیر طبیعی است و سر منشا هایی دارد ولی گاهی اوقات یک اتفاق ساده است. حرف می تواند در حد زمزمه باشد و بسیار کوتاه و گاهی هم می تواند به شکل واضح و حتی برملا کردن راز و گفتن برخی عقاید که فرد در طول روز از بازگو کردن آنها عاجز است، باشد. حرف زدن در خواب برای خود فرد ایرادی را دچار نیم شود بلکه در گاهی موارد امکان دارد موقع بیداری هیچ چیزی را به خاطر نیاورد. اما برای فردی که کنار آن شخص می خوابد می تواند آزار دهنده باشد.


عوامل موثر
عواملی هستند که در بروز این امر دخیل هستند به عنوان مثال: ژنتیک، کمبود خواب، اختلالات خواب، داروهای خاص، تب که در این مورد باید گفت که با بالا رفتن تب، فرد به هذیان گویی دچار می شود و از کلمات نامفهومی استفاده می کند. اختلال در غذا خوردن، استرس عاطفی، وحشت شبانه، اختلال سلامت روان، مصرف مواد مخدر و محرک ها.



راه کارهای ساده
با برخی راهکارها می توان تا حدودی صحبت کردن در خواب را کنترل کرد، از آن جمله دوری از خوردن وعده غذایی سنگین و مصرف کافئین در ساعت های نزدیک به خواب، استفاده از تخت خواب و یا تشک و بالشت با کیفیت راحت، پرهیز از استرس، دور کردن وسایل الکترونیکی از اتاق خواب، نور ملایم، پرهیز از استفاده از تلفن همراه قبل از خواب خصوصا در رختخواب، حذف صداهای اضافه هنگام خواب یا پخش موزیک ملایم جهت خوابیدن.



حرف زدن در خواب مردان و زنان



اخیرا بر اساس تحقیقات به عمل آمده در مورد حرف زدن در خواب و خواب های پریشان، محققین به این نتیجه رسیده اند که کلمه (نه) و کلمه (لعنت) که هر دو نشان از نارضایتی دارند بیشتر از کلمات دیگر در خواب به کار برده می شوند. و باید گفت که ناسزاگویی نیز در خواب در مردان بیش از زنان است و این شاید به دلیل فضای کاری خشن مردان و نوع بیان مردان نسبت به زنان باشد که در دایره واژگانشان وجود دارد. حرف زدن در خواب یکی از نمونه های اختلال در خواب است که گاهی شامل راه رفتن در خواب و ترس های شبانه هم می‌شود.



تحریک سیستم عصبی
برخی از محققین اذعان کرده اند که بر اساس تجربه، حرف زدن در خواب می‌تواند بر اثر تحریک بیش از حد سیستم عصبی باشد. و باید گفت که یک عامل تاثیرگذار به عنوان مثال استفاده بیش از حد از تکنولوژی و کافئین قبل از خواب می تواند این امر را منجر شود. و اما اختلالات در خواب بیشتر برای افرادی بروز می‌کند که زندگی را برای خود سخت می‌کنند و این کمال‌گرایی این افراد است که حرفی که واقعا می‌خواهند بگویند را به زبان نمی آورند و در نتیجه در خواب افکارشان را به زبان می‌آورند.



رفتار درمانی

یک راه حل درمانی کمک کننده برای حرف زدن در خواب، رفتار درمانی است. رفتار درمانی نوعی درمان است که بر تغییر رفتارها و الگوهای افکار، بهبود عواطف و تقویت مکانیسم های مقابله ای تمرکز دارد. رفتار درمانی به بررسی جنبه های متفاوت یک شخص می پردازد و وی را با این حقایق رو برو می کند. رفتار درمانی با به کار گرفتن مهارت های ریلکسیشن، صحبت در خواب را هدف قرار داده و با دستورالعمل های خود به کاهش اضطراب نیز کمک می کند.



هیپنوتیزم
رفتار درمانی نام علمی همان هیپنوتیزم

است که با تحقیقات انجام شده در سال 2013 به نتایج خوبی رسیده اند و توانسته اند بسیاری از افرادی را که به این اختلال دچار بوده اند را درمان کنند. اما باید گفت که این درمان ها توسط هیپنوتیزم تنها بر روی مورد اختلال حرف زدن در خواب مطالعه نکرده است بلکه به طور کلی اختلالات را مورد بررسی قرار داده است و باید این نکته را حایز اهمیت قرار داد که حرف زدن در خواب هیچ درمان قطعی ندارد. اما می توان به راهکارهایی اشاره کرد که می تواند تا حدودی این عارضه را کنترل کند.



حالِ خوب

برای مثال با کاهش استرس در طول روز و کنترل روابط و جایگزین کردن اعتدال در رفتار و آرامش به جای خشم می توان از حال بهتری در طول روز بهره برد تا جایی برای باگ های ذهنی به وجود نیاید و زمانی را به تخلیه احساسات و عواطف اختصاص دهیم تا در شب، خواب آرامتری را تجربه کنیم.

اختلال حرکتی
باید به این نکته توجه داشت که اگر یک بزرگسال بدون سابقه قبلی شروع به حرف زدن در خواب ‌کند و حرف زدن او همراه با حرکات خشونت‌آمیز و بازسازی رویا در حالی که هنوز در خواب است، باشد به عنوان اختلال حرکتی شناخته می‌شود و مورد دیگر اینکه اگر صحبت‌های مکرر در خواب که با خواب فرد دیگر یا همسرش تداخل کند مشکل‌ساز خواهد شد و در این موارد احتیاج است که به پزشک مراجعه شود.


درمان با طب سنتی
دمنوش های آرامش بخش

حرف زدن در خواب را می توان با آرامش و خواب کافی داشتن تا حدودی کنترل کرد. افرادی که در خواب صحبت می کنند می توانند قبل از خواب دمنوش های آرام بخش همچون گل گاو زبان، بابونه، بهار نارنج بنوشند تا خوابی راحت و عمیق داشته باشند.  پزشکان طب سنتی تخم کدو حلوایی جهت درمان بی خوابی را بسیار توصیه می کنند.


کربوهیدرات‌ قبل از خواب ممنوع

پرهیز از وعده‌های غذایی سنگین پر از کربوهیدرات‌ احتمال ابتلا به بی خوابی را بالا می‌ برد. از این نوع می توان به نان سفید، نوشابه‌های گازدار و کیک‌ ها که باعث افزایش سریع قند خون شده و امکان بی‌خوابی را افزایش می دهند اشاره کرد. وعده‌های غذایی پر از پروتئین، سبزیجات و چربی‌های سالم را به عنوان وعده غذایی شام مصرف کنید.

مواد مغذی برای خواب بهتر
ماهی، بوقلمون، سیب‌ زمینی و کاهو همگی غذا های غنی از مواد مغذی هستند که کیفیت خواب فرد را تقویت می کنند. خوردن غذا درست قبل از خواب نیز می‌تواند تاثیر منفی بر کیفیت خواب داشته باشد و الگوهای خواب را به هم بریزد و همچنین سعی کنید آخرین وعده غذایی را حداقل سه ساعت قبل از خواب مصرف کنید.

پایان. 


  

افراد عصبی | خصوصیات افراد عصبی | نشانه های خواستگار عصبی

 

 

 

اهمیت مشاوره ازدواج زمانی مشخص می شود که شما با یک آدم عصبی وارد یک رابطه شوید.آنجا می باشد که خیلی از افراد آرزو میکردن که ای کاش با یک مشاور خوب رابطه را در میان میگذاشتیم در این مقاله تلاش کردیم که برخی از ویژگی این افراد را معرفی کنیم.

 

افراد عصبی چه تفاوتی با افراد دارای اختلال اضطرابی دارند؟

 

عصبی بودن یک احساس شایع است که در اثر واکنش استرس بدن ایجاد می شود. این شامل مجموعه ای از پاسخهای هورمونی و فیزیولوژیکی است که به شما کمک می کند تا با تهدیدی که تصور شده یا تصور می شود ، آماده شوید. بدن شما با افزایش تولید آدرنالین خود را برای مبارزه یا فرار از تهدید آماده می کند. تقریباً فوراً قلب شما شروع به تپیدن سریعتر می کند ، فشار خون شما بالا می رود و تنفس شما سریعتر می شود و هوشیاری و انرژی شما را افزایش می دهد. این پاسخ می تواند منجر به احساس عصبی و اضطراب شود. از نظر روانشناس بالینی افراد عصبی نسبت به یک رویداد استرس زا واکنش شدیدی نشان می دهند. موقتی است و با از بین رفتن استرس برطرف می شود. می توان آن را کنترل کرد ، در حالی که عصبی بودن یک علامت شایع اختلالات اضطرابی است ، اما آنها یکسان نیستند. اختلالات اضطرابی اختلالات روانی هستند که از تعدادی عوامل پیچیده از جمله ژنتیک ، شیمی مغز و رویدادهای زندگی ایجاد می شوند. اختلالات اضطرابی طولانی مدت هستند و بدون درمان قابل کنترل نیستند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اغلب احساسات عصبی یا نگرانی شدید را تجربه می کنند. این احساسات می توانند مکرراً و بدون یک عامل استرس زا ظاهر شوند. این افراد همچنین ممکن است تعدادی از علائم جسمی و روحی را که بر توانایی عملکرد آنها تأثیر می گذارد ، تجربه کنند.

 

نشانه های افراد عصبی

 

عصبانیت شدید در تمام مراحل زندگی می تواند بسیار خطرناک باشد. اینکه یک فرد مجرد در خانه پدری خود، هنگام عصبانیت به شدت به هم بریزد و نتواند خشم خود را کنترل کند از لحاظ میزان ناراحتی که برای خودش و اطرافیانش بوجود می آورد، دست کمی از یک فرد متاهل که هنگام عصبانیت از کوره درمی رود ندارد. منظور این است که در تمام مراحل زندگی افراد عصبی هم خود و هم خانواده خود را بسیار تحت تاثیر قرار می دهند و تحمل یک فرد عصبی برای همه دشوار است. فرد عصبی به طور کلی کسی است که به یکباره با شدت زیادی بهم می ریزد و عصبانی می شود و درآن موقع، داد و بیداد می کند، بی احترامی می کند، ممکن است به خود و بقیه ضربه بزند. ظرف یا وسایل اطراف را پتاب کند یا بشکند. که این حد از خشم آنها اصلا طبیعی نیست و باید درمان شود. حسنی که این ویژگی دارد این است که فرد عصبی، نمی تواند رفتار خود را در طولانی مدت پنهان کند. یعنی این افراد به سرعت خصیه خود را ثابت می کنند و برای کسی که می خواهد همسر خود را قبل از ازدواج به خوبی بشناسد، بسیار شانس خوبی است چون این مورد ظرف مدت کوتاهی سرباط می کند و پنهان نخواهد ماند.

 

ویژگی های افراد عصبی

 

افراد عصبی عموما اینگونه هستند که به هیچ عنوان طاقت مخالفت با نظر خود را ندارند و اگر مخالفتی ببینند سریع عصبانی می شوند و این عصبانیت از ظاهرشان نیز مشخص است و معمولا با پرت کردن یا ضرب و جرح خود یا دیگران همزاه است. افراد عصبی حتی ممکن است از کوچکترین موردی که پیش می آید عصبانی شوند و آرام شدنشان هم معمولا طول می کشد. ممکن است در خیابان با کوچکترین ترمزی که ماشین جلویی می گیرد جوری عصبانی شوند که انگار تصادفی شدید بین آنها رخ داده و راننده جلویی مسبب آن است درحالیکه هیچ اتفاقی نیفتاده و تنها یک ترمز کوچک انجام شده است. افراد عصبی ، غیر قابل پیش بینی هستند و رفتار آنها را نمی توان حدس زد. ممکن است گاهی با روی گشاده وارد خانه شوند و گاهی ممکن است جوری ناراحت و خشمگین و بداخلاق باشند که نتوان حتی به آنها نگاه کرد. در مقابل اتفاقات نیز نمی توان عکس العمل آنها را حدس زد. ممکن است گاهی بسیار منطقی رفتار کنند و گاهی بسیار تند و خشونت آمیز . به همین خاطر است که می گوییم این افراد پیش بینی نشده اند. از دیگر خصوصیاتشان این است که ثبات اخلاقی ندارند مثلا در عرض چند ثانیه از یک فرد مهربان و آرام به یک فرد بداخلاق پرخاشگر تبدیل می شوند و گاهی پرسش های اطرافیان را درکمال آرامش و طمأنینه جواب می دهند و گاهی برعکس ، یک سوال عادی را با توهین و بی حرمتی پاسخ می دهند.

 

ازدواج با فرد عصبی

 

همانطور که گفتیم طی جلسات کوتاهی در دوره آشنایی، فرد به راحتی می تواند متوجه شود که طرف مقابلش عصبی است یا خیر. این خصوصیات اکثرا در افراد عصبی دیده می شود:

 

هنگامی که با فرد صحبت می کنید درباره مسئله ای حتی نه چندان مهم، یکباره می بینید که از موضوعی به شدت خشمگین می شود. مثلا فرض کنید در پارک نشسته اید و در حال صحبت هستید کسی با بچه اش در حال بازی است و طرف مقابل شما، به شدت از سر و صدای آنها بهم می ریزد و اقدام می کند تا آنها را تنبیه کند یا با لحنی تند به آنها تذکر می دهد یا رشته کلامش از هم گسیخته می شود و به شدت بهم می ریزد.

 

افراد عصبی اصلا طاقت مخالفت ندارند. ممکن است شما هنگام حرفهای عادی و روزمره یا در رستوران هنگام انتخاب غذا نظری مخالف آنها داشته باشید و به پیشنهاد او اهمیت ندهید و به حرفش گوش ندهید اگر دیدید که سریع بهم ریخت و گله کرد یا خشمگین شد و صورتش قرمز شد به عصبی بودن او بیشتر شک کنید.

 

افراد عصبی تغییرات ناگهانی را نمی پذیرند. مثلا حین رانندگی، اگر مسیری که انتخاب کرده اند بخاطر یک تصادف دچار ترافیک شود و راه بسته شود و همه مجبور به تغییر مسیر شوند، او به شدت بهم می ریزد و معمولا شروع می کند به داد و بیداد و ناسزا گفتن.

 

افراد عصبی معمولا بخشش ندارند. اگر بی احترامی بشنوند یا از کسی بی احترامی ببینند چون بخشش ندارند شروع می کنند به خودخوری و همین باعث می شود خشمشان بیشتر شود و کینه آنها نیز بیشتر شود و یا باعث می شود خشمشان را نتوانند کنترل کنند و اقدام به شکستن اشیا یا ضرب و جرح کنند.

 

این افراد انتقاد پذیر نیستند. کافیست حرفی بدون منظور به آنها بزنید. قطعا درهمان لحظه شروع می کنند به دفاع کردن از خود و محکوم کردن شماو بحث را بسیار ادامه می دهند. حتی اگر اشتباهی مرتکب شوند اگر از آنها توضیح بخواهید حالت تدافعی می گیرند. نه گفتن قدرت نه گفتن شاید برای شما مفید باشد.

 

برای این افراد مهم نیست که در مکانهای عمومی صدای خود را بالاببرند این افراد حتی ممکن است در مهمانی ها سر همسر خود داد بزنند و اصلا احساس معذب بودن و یا پشیمانی ندارند. معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه روانشناسان کدام است

 

افراد عصبی عموما دارای اعتماد و عزت نفس کمی هستند و خود را قبول ندارند دائما احساس گناه درباره خود دارند و بخاطر همی نهیچوقت به آرامش درونی نمی رسند. همچنین از درون احساس استقلال ندارند و بهمین خاطر دائما به دیگران نیازمندند و می خواهند که دیگران کارهای آنها را انجام دهند. برخی از این افراد محبت کردن و دوست داشتن افراد را بعنوان یک ابزار می دانند و بدون دوست داشتن قلبی به افراد محبت می کنند فقط به این خاطر که می خواهد رابطه ای را حفظ کند و اگر بودن فردی در زندگی اش برایش مهم باد از هیچ محبتی دریغ نمی کند چون به بودن آن فرد احتیاج دارد. اما بسیاری از افراد عصبی ذاتا حسود هستند و قلبا اطرافیان خود را دوست ندارند

 

افراد عصبی در جامعه موفق نیستند. آنها بخاطر خشمی که دارند دائم بی حوصله هستند و از توضیح دادن و صحبت کردن های اجباری که در شغلشان پیش می آید و یا انجام مسئولیت ها و وظایفی که بر عهده شان است گریزان هستند درنتیجه در ارتباطات شغلی خود با مدیران و همکاران خود موفق نیستند.×

 

 

نظرات ؛

مهم نیست :

من بدشانس 9 سال پیش با دختری ازدواج کردم ، عصبی با رفتارها کنترل نشده قبل ازدواج بهونه برای نشون دادن خود واقعی نداشت و نقش بازی کرد بیشتر نقش مدریت او و احساسات و خشمش را در زندگی دارم تا همسر به همه توصیه می کنم قبل از زادواج حتما این از نقطه نظر بررسی کنید

 

پاسخ مدیرسایت :

سلام دوست عزیز، 9سال کم زمانی نیست که در رابطه اشتباه قرار دارید. ابتدا درصدد حل درست مشکلاتتان زیر نظر روانشناس و روانپزشک باشید اگر به نتیجه نرسیدید، برای جدایی اقدام نمایید تا بیشتر از این آسیب نبینید.

 

خسته :

منِ بدبخت 21 سال پیش ازدواج کردم، به این مطالب اون زمان دسترسی نداشتم و خیلی زود شوهرم دادن به یه مرد عصبی که خانوادشم از دستش ناله میکردن. یک سال بعد بچه دار شدم. الان پسرم 20 سالشه و اونم عصبی و پرخاشگره. دیگه نگذاشتم بچه دار بشم و همین یکیو دارم اما اندازه چنتا بچه با این شخصیتش داغونم کرده. زندگی با دوتا آدم عصبی منم افسرده و عصبی کرده. اهل دکتر رفتن و دارو خوردن هم نیستن. غیر از این مشکل هم، وضع مالی خوبی هم نداشتیم و بیشتر اذیت شدم، دلم خوش نبوده و نیست و حوصله آدمها و اقوام را ندارم. هر چی بگم خستم از زندگی بازم هیچکس نمیفهمه. زندگی فقط برام رنج و حسرت بوده و بس.

 

سارا :

 

سلام امیدوارم خوب باشین من 12 سال ازدواج کردم و بچه 3 ساله دارم و ازهمون اول فهمیدم اما مادرم پشتم نبود و من ازدواج کردم واقعا مرد عصبی که توهین کلامی و جسمی نبود انجام نده واقعا الان پیشنهادتون چیه فکر میکنم مهاجرت کنم شاید اونجا اوضاع من بهتر بشه نمیدونم چه کار کنم بچه ام آسیب نبینه نظرتون چیه واقعا

سارا :

 

میخواستم نظر خانم خسته ام بدونم اگه الان من بودی چه تصمیمی میگرفتی ؟؟

 

منبع :

https://drfahimehrezai.com/

نویسنده مقاله : دکتر فهیمه رضایی

پایان.


  

تفاوت روانشناسی بالینی با روانشناسی عصبی (نوروسایکولوژی)

 

در حالی که بین روانشناسی بالینی و  روانشناسی عصبی همپوشانی زیادی وجود دارد ، درک تفاوت بین این دو شاخه مهم است. در حقیقت این مهم است که چرا و چگونه مکمل همدیگر هستند.روانشناسی علمی است که ناشی از لزوم شناخت و درک انسان است. با گذشت زمان بسیاری از تخصص ها در حوزه روانشناسی پیشرفت کرده اند. این تخصص ها با توجه به منطقه تمرکز خود رشد می کنند و تغییر می کنند. در این زمینه است که می توانیم در مورد تفاوت روانشناسی بالینی و روانشناسی عصبی صحبت کنیم. با ظهور رویکردهای جدید ، تخصص و تعداد سؤالاتی که با آنها روبرو هستیم افزایش می یابد. در این مقاله سعی خواهیم کرد تفاوت بین روانشناسی بالینی و روانشناسی عصبی را توضیح دهیم.

 

روانشناسی بالینی

بسیاری از افراد آغاز این رویکرد را به مردی بنام لایتنر ویتمر نسبت می دهند که اولین کلینیک روانشناسی را در سال 1896 تأسیس کرد. این شعبه جدید با ایجاد انجمن روانشناسی آمریکا یا APA تقویت شد.

در آغاز ، هدف روانشناسی بالینی یافتن صفات یا عوامل درونی است که افراد را به سمت ایجاد شرایط روانی سوق می دهد. روانشناسی بالینی به جای مطالعه وضعیت فرد در انزوا ، به عوامل کنترل و مداخله در رفتار آنها می پردازد. این رویکرد روانشناختی با مطالعه “نابهنجاری” آغاز شد. در نتیجه، حوزه فعالیت آن در حین معالجه و توضیح شرایط شکل گرفته است.با گذشت زمان ، پیشگیری از بیماریهای روانی به عنوان هدف اصلی روانشناسی بالینی پیشرفت کرد. در نتیجه روانشناسان با آموزش عادات ذهنی سالم شروع به کار روی تکنیک هایی کردند تا از رشد آسیب ها جلوگیری کنند.به همین ترتیب ، متخصصان در زمینه روانشناسی بالینی شروع به اجرای آنچه که به عنوان “مشاوره درمانی” می شود ، انجام دادند. این شامل آموزش افراد برای حل مؤثر مشکلات خود در موقعیت هایی است که ممکن است در زندگی روزمره به وجود آید. در نتیجه پشتیبانی عاطفی بخشی از تمرین شد.

 

 

 

روانشناسی عصبیروانشناسی عصبی به طور رسمی در ابتدای قرن بیستم توسط یک مرد روس به نام الکساندر لوریا تأسیس شد. تحقیقات وی شامل توسعه تکنیک هایی برای بررسی رفتار افراد آسیب دیده از سیستم عصبی مرکزی بود. این مطالعات به متخصصان مغز و اعصاب داده های کافی برای مشخص کردن محل و گسترش آسیب دیدگی را نشان داد تا آنها بتوانند بهترین روش مداخله را تشخیص دهند.بنابراین ، عصب شناسی روی افراد دارای آسیب مغزی متمرکز است که عملکردهای شناختی آنها را به نوعی تغییر می دهد. در نتیجه ، هدف از این رویکرد ارزیابی و توانبخشی عملکرد و رفتار شناختی است. امروزه عصب روانشناسان با کودکانی که اختلالات رشد عصبی و همچنین بیماران دارای آسیب مغزی ، کار می کنند.

 

 

 

تفاوت بین روانشناسی بالینی و روانشناسی عصبی در محیط بالینی چیست؟

 

اساساً ، روانشناسی بالینی بر تشخیص و معالجه اختلالات عاطفی ، اختلالات شخصیتی و مشکلات رفتاری تمرکز دارد. این شامل شرایطی مانند افسردگی و اضطراب است. همچنین می تواند ابزارهایی برای کمک به مدیریت اختلالات رفتاری مانند بیش فعالی فراهم کند.از طرف پیشگیری ، روانشناسی بالینی موارد زیر را به بیماران آموزش می دهد:راهبردهای مقابله ای برای موقعیتهای پیچیده.

مهارتهای اجتماعی.

درک و کنترل عاطفی.هدف این است که بیمار خود را بشناسد و بتواند در سطح اجتماعی و شناختی عملکردی داشته باشد. در نتیجه ، آنها می توانند کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.تفاوت روانشناسی بالینی و عصب شناسی در عملکرد آنها در حوزه بالینی است. دومی به ارزیابی شناختی و عاطفی مربوط به تغییرات مغز می پردازد. همچنین این پروسه ها را برای احیای عملکردهای مرتبه بالاتر توسعه می دهد تا فرد مبتلا بتواند استقلال خود را توسعه داده و کیفیت زندگی خود را حفظ کند.

 

به همین ترتیب، روانشناسی عصبی تمایل دارد بر روی افرادی تمرکز کند که دچار مشکل در حافظه، توجه، praxis (فعالیت حرکتی اکتسابی)، gnosis (توانایی مغز برای تشخیص اطلاعات یاد شده قبلی)شده‌اند. روانشناسان عصبی همچنین با جنبه‌های شناختی بیماری‌های روانی مثل شیزوفرنی یا اختلال وسواس اجباری، کار می‌کنند.

 

 

 

از جمله اهداف توانبخشی، احیاء اجزای آسیب دیده و تحریک عملکردهای شناختی است تا بتوانند به درستی رشد کنند. در مورد عملکردهای آسیب دیده دائمی فرد، روانشناسان عصبی می توانند به افراد در یافتن راهکارهایی برای جبران آنچه از دست داده اند کمک کنند.

 

 

 

تفاوت بین روانشناسی بالینی و روانشناسی عصبی از دیدگاه تحقیق چیست؟امروزه ، یکی از زمینه های تحقیق در روانشناسی بالینی بر درک عمیق تر از اختلالات آسیب شناسی روانی تمرکز دارد. هدف این است که تفاوت های بین افرادی که مطابق با هنجارهای اجتماعی رفتار می کنند و کسانی که نمی کنند ، شناسایی شود.محققان روانشناسی بالینی نیز در تلاشند تا درک عمیق تری از رشد شخصی افراد داشته باشند.در نتیجه، مطالعات آنها عواملی را تجزیه تحلیل میکنند که ممکن است فرد را برای ابتلا به یک اختلال عاطفی پیش بینی کند.تمرکز تحقیقات دیگر بر بهبود روشهای روان درمانی است. هدف ، یافتن ابزاری است که امکان تشخیص بهتر و درمان اختلالات عاطفی را فراهم می آورد. محققان امیدوارند که روشهای دقیق تری تهیه کنند که بتواند با مشخصات هر یک از اختلالات سازگار باشد.از طرف دیگر ، روانشناسی عصبی از تمرکز تحقیقات متفاوتی برخوردار است. به تازگی ، روانشناسان عصبی همکاری بسیار نزدیکی با دانشمندان علم عصبی شناختی را آغاز کرده اند. هدف از این همکاری ، درک نقش عملکردهای شناختی مرتبه بالاتر در توسعه آسیب شناسی روانی و روانپزشکی است. محققان این زمینه ها همچنین امیدوارند استراتژی هایی را برای بهبودی موثرتر از این اختلالات تهیه کنند.مطالعات همچنین بر درک عواقب مشکلات رشد عصبی برای فرد متمرکز شده است. محققان علاقه مند به آسیب شناسی هایی هستند که به نظر می رسد با مشکلات رشد مغز مانند اوتیسم و اختلال کمبود توجه / بیش فعالی ارتباط دارند.سرانجام ، توانبخشی عصبی – روانشناختی نیز مورد توجه است. روانشناسان می خواهند روشهای درمانی خود را با ابزارهای فناوری تلفیق کنند تا بتوانند درمان را موثرتر بکنند. ایده این است که این ابزارها به درمانگرها کمک کنند تا فعالیت‌هایی را توسعه دهند که به طور دقیق‌تر منعکس‌کننده زندگی روزمره بیمار هستند، که باعث بهبود نتایج کلی درمانی خواهد شد.

 

 

 

نتیجه گیریتوضیح این نکته حائز اهمیت است که در حالی که این دو تخصص اختلافاتی با یکدیگر دارند ، اما آنها در سطح بالینی و تحقیق یکدیگر را تکمیل می کنند. تشخیص مناسب و درمان هرگونه اختلال روانشناختی یا عصبی روانشناختی باید دیدگاه هر دو تخصص را شامل شود. به عبارت دیگر ، ترکیب این دو رویکرد می تواند به دستیابی به هدف درمانی استقلال فردی و کیفیت زندگی کمک کند.گفته می شود ، بین روانشناسی بالینی و روانشناسی عصبی تفاوت هایی وجود دارد. هر کدام در حوزه های مختلف بالینی تخصص دارند. به عبارت دیگر ، یکی بر روی اختلالات عاطفی و رفتاری تمرکز دارد ، و دیگری بر نقص های شناختی و آسیب مغزی.و در آخر اینکه ، هر تخصص در هنگام تحقیق ، در مسیری متفاوت قرار دارد و به جنبه هایی که به طور خاص برای آن اهمیت دارد تمرکز دارد. گفته می شود پیشرفت در هر دو روش به بهبود منابع و درک بسیاری از جنبه های بهداشت روان کمک می کند.

 

 

 

منبع :  https://1ravan.ir/


  
اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) چیست؟-قسمت چهارم و پایانی-4
 
اگزیستانسیال و پدیدارشناسی
چند تن از روانکاوان اگزیستانسیال در یک نکته ی عملی و بنیادین توافق داشتند: روانکاو باید به شیوه ای پدیدارشناختی با بیمار مواجه شود؛ یعنی باید به دنیای اگزیستانسیال بیمار وارد شود و بدون پیش فرض ها و ابزارهای «استاندارد شده» که درک را تحریف می‌کنند، به پدیده های آن دنیا گوش فرادهد و به طور مستقیم به خودِ پدیده‌ها بپردازد.
همانطور که لودویگ بینزونگر، یکی از معروف ترین روانکاوان اگزیستانسیال گفته است: «فقط یک مکان و یک زمان موجود نیست، بلکه به تعداد افراد، مکان و زمان وجود دارد». در واقع شیوه ی صحیح درک دنیای درونی یک انسان دیگر، شیوه ی «پدیدارشناسی» است، پس تا ممکن است باید چشم‌انداز دنیای خویش را به کناری نهاد و به دنیایی وارد شد که دیگری در حال تجربه اش است.
چنین رویکردی برای شناخت یک انسان دیگر در روان درمانی کاملا عملی است: هر درمانگر خوبی می کوشد به همین ترتیب با بیمار ارتباط برقرار کند. تاکید درمانگران اگزیستانسیال همواره بر تلاش درمانگر برای درک دنیای خصوصی مراجع است تا تمرکز بر مسیر مراجع برای منحرف شدن از «هنجارها».
اگزیستانسیال و انسانگرایی
مفاهیمی مثل مخالفت با جبرگرایی، تأکید بر آزادی، انتخاب، هدف، ارزش ها، مسئولیت و ارج نهادن بر دنیای تجربی منحصر به فرد هر انسان، در اگزیستانسیال و نظریه های انسانگرایی مشترک اند. اما آنچه که مورد توجه است این است که رشته‌ی آمریکایی روانشناسی انسانگرا به هیچ وجه با سنت اروپایی اگزیستانسیال مترادف نیست و تفاوتی بنیادین در لحن این دو موجود است.
سنت اگزیستانسیال در اروپا همواره بر محدودیت‌های انسان و ابعاد تراژیک هستی تأکید داشت، شاید به این دلیل که اروپایی ها با محدودیت‌های نژادی و جغرافیایی، جنگ و مرگ آشنایی بیشتری داشتند. ولی ایالات متحده (که روانشناسی انسانگرا در آن ایجاد شده)، در جوی آکنده از گشاده دستی و خوش بینی بوده است.
به همین علت است که تمرکز اروپایی بر محدودیت و بر رویارویی و همچنین بر پذیرش اضطراب حاصل از بی ثباتی، سرگشتگی و نابودی است. از سوی دیگر روانشناسان انسانگرا، بیشتر از رشد استعدادها می‌گویند تا محدودیت‌ها و رویدادهای پیش بینی نشده، از پرورش کامل استعدادهای خود بیشتر می‌گویند تا معنای زندگی و از رویارویی من و تو بیشتر می گوید تا جدایی و تنهایی بنیادین.
در نتیجه‌ی موارد گفته شده، رواندرمانی اگزیستانسیال و روانشناسی انسانگرا ارتباط مبهم و نامشخصی باهم دارند. با این حال در اصول اساسی مشترک اند و بسیاری از روانشناسان انسانگرا رویکردی اگزیستانسیال دارند که از این میان می‌توان مزلو، پرلز، بوگنتال و خصوصا رولو می را نام برد.
نتیجه گیری
با توجه به مطالب ذکر شده، دانستیم که درمان اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) رویکردی پویا یا پویه نگر است و بر دلواپسی هایی تمرکز می کند که در هستی انسان ریشه دارند. هر یک از ما بسیار نیازمند آن هستیم تا جاودانه باشیم، در جهانی استوار باشیم و الگویی داشته باشیم تا سرمشق راهمان قرارش دهیم؛ با ای حال، مرگ برای ما امری انکارناپذیر است و باید خودمان را برای بی پایگی های این دنیا و تنهایی و پوچی، آماده کنیم.
درمان اگزیستانسیال بر مدلی از ناهنجاری روانی بنیان نهاده شده که اضطراب و پیامدهای ناسازگار آن را پاسخی به این چهار دلواپسی می‌داند. در دنیای واقعی این چهار دلواپسی باهم درآمیخته اند و اساس درمان را تشکیل می دهند و همچنین این چهار7 مبحث، محتوا و فرایند گفت‌وگوی میان بیمار و درمانگر را می سازند. رویارویی بیمار با مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی، محتوای تفسیری آشکاری به درمان پیشکش می کند. حتی زمانی که این مضامین آشکارا در درمان مطرح نمی شوند، همچنان روش کار و اسلوب عملکرد را تعیین می کنند.
امید است با مطالعه ی این مطلب، توجه درمانگران به مفاهیم کلیدی اگزیستانسیال و دلواپسی های غایی که بارها از آن ها سخن به میان آمد، جلب شده باشد و در مواجهه با مراجعان خود، با نکته سنجی بیشتر، به این مفاهیم پرداخته شود.
همچنین برای آشنایی بیشتر با رویکرد اگزیستانسیال میتوانید وبینار انواع رویکردهای رواندرمانی که دکتر مانی رفیعی در حوزه این رویکرد سخنرانی کردند را مشاهده کنید.
منابع:
کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال، دکتر اروین د. یالوم، ترجمه دکتر سپیده حبیب، نشر نی

https://varanpsy.org

 

پایان.

  

 اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) چیست؟-قسمت سوم-3

 

 

در روانکاوی، سائق ها اضطراب را در فرد ایجاد می کنند که در پی آن مکانیزم های دفاعی آشکار می شوند. در حالیکه در رواندرمانی اگزیستانسیال رویارویی با هر یک از دلواپسی های غایی، فرد را با نوعی وحشت روبرو می‌کند که معمولاً از آن به عنوان اضطراب وجودی یاد می شود.

 

تصور می شود که این اضطراب آگاهی جسمی ، روانی ، اجتماعی و معنوی فرد را کاهش می دهد، که ممکن است منجر به عواقب قابل توجهی در طولانی مدت شود. به عنوان مثال، این واقعیت که هر یک از ما و هر یک از عزیزانمان در یک زمان نامعلوم جانمان را از دست می‌دهیم، ممکن است عمیقا ما را نگران کند و وسوسه‌ شویم که واقعیت و ضرورت مرگ در وجود انسان را نادیده بگیریم.

 

با این حال، اگر مرگ‌آگاهی در ما کاهش یابد، احتمال اینکه در تصمیم گیری هایی که از زندگی ما محافظت می‌کنند یا غنی‌ترش می‌کنند کوتاهی کنیم، بالا است. در انتهای دیگر طیف باید اشاره کرد افرادی که بیش از حد از واقعیت اجتناب ناپذیر مرگ آگاهی دارند، ممکن است به حالت روان رنجوری یا روان پریشی سوق پیدا کنند.

 

در نتیجه افراد باید در این زمینه تعادل سالمی برقرار کنند تا بتوانند تصمیمات مثمر ثمری در زندگیشان بگیرند. به عبارتی، واقعیت مرگ انسان را ترغیب می کند تا از فرصت ها بیشترین استفاده را ببرد و از چیزهایی که در اختیار دارد ، به بهترین شکل بهره ببرد. یالوم معتقد است اگر چه نفس مرگ آدمی را نابود می کند، اندیشه ی مرگ نجاتش می دهد.

 

مانند مرگ، تنهایی، بی معنی بودن زندگی و آزادی و مسئولیت سنگین تصمیم گیری های  زندگی، هر یک می توانند منبع اضطراب وجودی باشند و نوعی ترس در فرد ایجاد کنند. طبق رویکرد اگزیستانسیال، نحوه پردازش این تعارضات درونی توسط شخص و تصمیماتی که در نتیجه آن می گیرد، شرایط فعلی و آینده او را تعیین می کند که درمان اگزیستانسیال، به فرد در پردازش این تعارضات و ترس های نشأت گرفته از آن‌ها، یاری می رساند.

 

پذیرش ترس و غلبه بر آن

 

روان درمانی اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا ترس خود را بپذیرند و مهارت های لازم برای غلبه بر این ترس را به آنها آموزش می دهد. فرد تحت درمان می تواند با به دست آوردن کنترل جهت زندگی خود ، مسیر مورد نظرش را شکل دهد. در نتیجه، مردم اغلب احساس رهایی می کنند و می توانند بر یأس و ناامیدی های خود غلبه کنند. بنابراین، روان درمانی اگزیستانسیال به افراد تحت درمان آموزش می دهد که زندگی خود را رشد دهند و به افراد کمک می کند تا بتوانند ترس ناشی از مرگ را از بین ببرند.

 

اکتشاف عمیق در اگزیستانسیال

 

اکتشاف عمیق از چشم انداز اگزیستانسیال به معنای اکتشاف در گذشته نیست، بلکه به معنای کنار زدن دلواپسی های روزمره و تفکر عمیق فرد درباره ی موقعیت اگزیستانسیالش است. این به معنای تفکر خارج از زمان است، تفکر درباره ی خود فرد است. اهمیت گذشته ی فرد، که همان خاطره ی فرد از گذشته است، تا جایی است که بخشی از هستی فعلی فرد را می سازد و بر شیوه ی فعلی روبرو شدنش با دلواپسی های غایی تأثیر می گذارد ولی پرارزش ترین عرصه برای اکتشاف درمانی نیست. زمان حالی که آینده را می‌سازد، مهم ترین زمان در درمان اگزیستانسیال است.

 

ادامه دارد.


  

اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) چیست؟-قسمت دوم-2 

 

4 مورد از دلواپسی های غایی که رویکرد اگزیستانسیال در نظر گرفته است.

 

رواندرمانی اگزیستانسیال یا به عبارتی رواندرمانی وجودی بر این باور اساسی استوار است که همه افراد به دلیل تعامل با برخی شرایط ذاتی در وجود انسان ، درگیری درون روانی را تجربه می کنند که آنها را دلواپسی های غایی می‌نامد. این رویکرد 4 دلواپسی‌ غایی را برای انسان در نظر دارد:

 

مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی

 

رویارویی فرد با هر یک از این حقایق زندگی و این دلواپسی ها، درون مایه ی تعارض پویای اگزیستانسیال را می سازد.

 

مرگ در رویکرد اگزیستانسیال

 

مرگ واضح ترین و قابل درک ترین دلواپسی غایی است. اکنون وجود داریم، ولی روزی می‌رسد که دیگر نیستیم. مرگ خواهد آمد و گریزی از آن نیست. حقیقت هولناکی است و ما با وحشت مرگ به آن پاسخ می دهیم. به قول اسپینوزا «همه چیز در تقلای زنده ماندن است» و تعارض اگزیستانسیال اصلی تنشی‌ست که میان آگاهی از اجتناب ناپذیری مرگ و آرزوی ادامه ی زندگی وجود دارد.

 

آزادی در رویکرد اگزیستانسیال

 

آزادی دلواپسی غایی دیگری‌ست که کمتر قابل درک است. معمولا آزادی را مفهومی کاملا مثبت و خالی از ابهام تصور می‌کنیم. آیا انسان در سراسر تاریخ ثبت شده اش در حسرت آزادی و ستیز برای آن نبوده است؟ با وجود این، وقتی آزادی را از منظر انگیزه‌ی غایی می نگریم، چشم ها با هراس خیره می‌ماند.

 

«آزادی» در مفهوم اگزیستانسیالش، فقدان ساختار خارجی است. به این ترتیب فرد برخلاف تجربیات روزمره، دیگر به جهانی موزون و ساختار یافته که پردازشی سرشتی دارد، وارد نمی شود و حتی آن را ترک می کند. در عوض، فرد به طور کامل مسئول یا به عبارتی مؤلف دنیا، الگوی زندگی، انتخاب ها و اعمال خویش است.

 

«آزادی» از این دید، مفهومی مرعوب کننده دارد: به این معناست که زیرِ پامان زمینی نیست، هیچ نیست جز حفره ای تهی و گودالی ژرف. پس پویایی کلیدی اگزیستانسیال، همان برخوردمان با بی‌پایگیِ همه چیز و آرزویمان برای جای پایی محکم و ساختاریافته است. با این مفهوم فرد دیگر نمی تواند دیگری را محکوم کند و مهم آن است که با هر کدام از چیزهایی که قابل انتخاب فرد نبوده است (مثل پدر و مادر و …) چگونه مواجه شود. سارتر در رابطه با مفهوم آزادی میگوید: «ما نه تنها در برابر همه کارهایی که می کنیم مسئولیم، بلکه در برابر همه کارهایی که نمی کنیم هم مسئولیم.»

 

تنهایی در رویکرد اگزیستانسیال

 

سومین دلواپسی غایی تنهایی‌ست، نه انزوای بین فردی با تنهاییِ ملازمش مطرح است و نه انزوای درون فردی (جدایی از بخشی از وجود خویش)، بلکه با انزوای بنیادین، جدا افتادن هم از مخلوقات و هم از دنیا، مواجهیم ورای سایر انواع تنهایی.

 

هرچقدر به یکدیگر نزدیک شویم، همیشه فاصله‌ای هست، شکافی قطعی و غیرقابل عبور؛ هر یک از ما تنها به هستی پا می گذاریم و باید به تنهایی ترکش کنیم. پس تعارض اگزیستانسیال تنشی است میان آگاهی از تنهایی مطلق و آرزویمان برای برقراری ارتباط، محافظت شدن و بخشی از یک کل بودن.

 

پوچی در رویکرد اگزیستانسیال

 

چهارمین امر مسلم هستی یا دلواپسی غایی پوچی و بی معنایی است. اگر باید بمیریم، اگر خود باید دنیایمان را بنا کنیم، اگر هر یک در جهانی بی تفاوت به ما مطلقاً تنهاییم، پس زندگی چه معنایی دارد؟ چرا زندگی می کنیم؟ چطور باید زندگی کنیم؟ اگر هدفی مقدر و از پیش تعیین شده وجود ندارد، پس هر یک از ما باید معنای خویش را در زندگی بسازیم. ولی آیا معنایی که برای خویشتن می آفرینیم، بنیه‌ی لازم برای تاب آوردن در این زندگی را دارد؟ این تعارض پویای اگزیستانسیال ریشه در معمای مخلوقی در جستجوی معنا دارد که به درون جهانی خالی از معنا افکنده شده است.

 

همه ی افراد علیرغم دشوار بودن دلواپسی ها، باید با آنها مواجه شوند. کارِ درمانی خوب همواره با آزمون واقعیت و جست و جوی روشن بینی فردی عجین است؛ درمانگری که مصمم است وجوه خاصی از واقعیت و حقیقت را نادیده بگیرد، کارش بر فریب و ریا استوار است.

 

بنابراین «روان پویه شناسی اگزیستانسیال» به چهار امر مسلم و چهار دلواپسی غایی می پردازد و نیز به ترس ها و انگیزه های آگاهانه و ناآگاهانه‌ای که از هر یک ناشی می شود.

 

ادامه دارد.


  

 اگزیستانسیال ، نظریه های رواندرمانی

 

 اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) چیست؟-قسمت اول-1

 

در این مطلب سعی شده است آشنایی کلی با مفهوم رواندرمانی اگزیستانسیال پیدا کنیم، چرا که جامعه متخصص روانشناسان و مشاوران به میزان کمتری نسبت به دیگر رویکردهای رواندرمانی با آن آشنایی دارند، در حالی که اگزیستانسیال یا رواندرمانی وجودی آنقدر فراگیر است که همه‌ی رویکردها می توانند در آن جای گیرند و آن را می‌توان در کنار تمامی رویکردهای دیگر، به نوعی به کار برد.

 

میتوان گفت: اگزیستانسیال درباره ی مباحثی سخن می گوید که همه‌ی ما فقط به واسطه‌ی انسان بودنمان با آن مواجه هستیم.

 

چکیده

 

روا‌ندرمانی اگزیستانسیال رویکردی پویا است و بر دلواپسی‌هایی تمرکز می کند که در هستی انسان ریشه دارد.

 

پویا یا داینامیک به معنای وجود نیروهای متعارض در فرد است، تعارضی که حاصل رویارویی فرد با مسلمات هستی و دلواپسی‌های غایی است. دلواپسی های غایی یعنی همه‌ی افراد به دلیل تعامل با برخی شرایط ذاتی در وجود انسان، درگیری درون روانی را تجربه می کنند و عبارت اند از: مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی

 

در رواندرمانی اگزیستانسیال رویارویی با هر یک از دلواپسی های غایی، فرد را با نوعی وحشت روبرو می‌کند که از آن به عنوان اضطراب وجودی یاد می‌شود. طبق رویکرد اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی)، نحوه پردازش این تعارضات درونی توسط شخص و تصمیماتی که در نتیجه آن می‌گیرد، شرایط فعلی و آینده او را تعیین می‌کند. مهم ترین زمان در درمان اگزیستانسیال، زمان حال است.

 

درمانگران اگزیستانسیال بر درک دنیای خصوصی مراجع تأکید می‌کنند و شیوه‌ی صحیح درک دنیای درونی انسان را، شیوه‌ی «پدیدارشناسی» می‌دانند، در واقع چشم‌انداز دنیای خویش را کنار گذاشته و به دنیایی که دیگری در حال تجربه اش است، وارد می‌شوند.

 

در ادامه مفصل‌تر به مباحث گفته شده می پردازیم.

 

رواندرمانی اگزیستانسیال از کجا شروع شد؟

 

رواندرمانی اگزیستانسیال ( رواندرمانی وجودی) از فلسفه های فریدریش نیچه و سورن کی یرگگارد شکل گرفت که کی یرکگارد به عنوان یکی از نخستین فیلسوفان وجودی، این نظریه را مطرح کرد و در طول دهه‌ی 1840 چندین رساله‌ی مهم اگزیستانسیال به چاپ رساند که آثار او بعد از جنگ جهانی اول مورد توجه قرار گرفت. بعدها، نیچه با استفاده از مفاهیمی مانند اراده به قدرت و مسئولیت شخصی، نظریه اگزیستانسیالیسم را بیشتر توسعه داد و در نهایت می توان از فیلسوفانی مانند مارتین هایدگر و ژان پل سارتر (در اوایل دهه 1900 )    نام برد که آن ها را پیشگامان تفکر اگزیستانسیال میدانند.

اتو رنک نیز که نویسنده و روانکاو اهل اتریش و همچنین از نزدیکترین همکاران فروید بود، از جمله اولین درمانگران رواندرمانی وجودی بود که به طور فعال این رشته را دنبال کرد. در اواسط قرن 20 هم روانشناسان، پاول تیلیش و رولو می و اروین یالوم توانستند از طریق نوشته ها و آموزه های خود درمان اگزیستانسیال را به جریان اصلی وارد کنند که هم اکنون رولو می را پدر رواندرمانی اگزیستانسیال آمریکا میدانند.

 

این رویکرد عامه پسند بر نظریه های دیگر نیز تأثیر بسزایی گذاشت، از جمله لوگوتراپی، که توسط ویکتور فرانکل توسعه یافت و هم چنین روانشناسی انسانگرا.

 

[/vc_column]رواندرمانی اگزیستانسیال چیست؟

 

اگزیستانسیال رویکردی در رواندرمانی است که ساختاری نظری دارد و مجموعه فنونی از این ساختار برمی‌خیزد که چارچوبی برای بسیاری از مخلفات درمان فراهم می‌آورد. «رواندرمانی اگزیستانسیال»، نیازمند تعریفی صوری است، زیرا شالوده‌ی جهت گیری اگزیستانسیال متکی بر تجربه نیست، بلکه عمیقا شهودی است.

 

رواندرمانی اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) رویکردی پویا یا پویه‌نگر است و بر دلواپسی‌هایی تمرکز می‌کند که در هستی انسان ریشه دارد. پویا یا داینامیک به معنای وجود نیروهای متعارض در فرد است. تعارضی که حاصل رویارویی فرد با مسلمات هستی و دلواپسی های غایی است. به عنوان مثال یکی از تعارض های اگزیستانسیال، تنشی است که میان آگاهی از اجتناب ناپذیری مرگ و آرزوی ادامه‌ی زندگی وجود دارد که در ادامه بیشتر به آن میپردازیم.

 

دلواپسی های غایی مفهومی است که ممکن است در ابتدا غریب به نظر برسد، ولی بخشی از شرایط بشری اند. مواجه شدن با آنها ممکن است دشوار باشد، ولی از طرفی انکار آن منجر به سلامت عقل نمی شود و در واقع رویارویی با آنها دردناک اما در نهایت شفابخش است.

 

در ادامه به تعریف مختصری از این دلواپسی ها میپردازیم.

 

منبع:

https://varanpsy.org

 

 

ادامه دارد.


  

 تحقیقات و پژوهشهای روانشناسی نشان داده است که :

روابط خوب برای طول عمر بیشتر مهم تر از ورزش است.

مغز شما وقتی خسته هستید کارهای خلاقانه تری انجام می دهد.

یک مشکل دردسرساز کاری دارید که نیاز به طوفان فکری دارد ، یا یک معمای گیج کننده که نیاز به بینشی خلاقانه دارد؟ هنگام خواب آلودگی با آن مقابله کنید. این پاسخ غیرمعقول به نظر می رسد – مطمئناًعملکردهای مهارتهای ذهنی به تمرکز ناشی از ذهن هوشیار نیاز دارد. اما وقتی صحبت از کارهای خلاقانه می شود ، خستگی دوست خوب شماست.

ران فریدمن (Ron Friedman) ، نویسنده کتاب بهترین مکان برای کار (The Best Place to Work)  می گوید :

این تا حدودی به این دلیل است که برای خلاقیت ، بعضی اوقات باید برخی ایده ها را در نظر بگیرید. که لزوماً احساس نمی کنید با آنچه شما می خواهید به آنها برسید در مسیر درست قرار دارند. و بنابراین داشتن همه این ایده ها به ذهن شما خطور می کند زیرا شما در نادیده گرفتن آنها در هنگام خستگی مهارت کافی ندارید. در واقع  خستگی می تواند شما را خلاق تر کند.

منبع : smithsonianmag


  

دو نگرش متضاد؟!....


دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود.

برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟

از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند.پاسخ داد: علت اصلی شکست من، پدرم بوده است.

او هم یک معتاد بود. خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت. چه توقعی از من دارید؟من هم مانند او شده ام.

از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند.در کمال ناباوری او گفت: علت موفقیت من پدرم است.

من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می دیدم و سعی کردم که از آن رفتارها درس بگیرم و کارهای شایسته ای جایگزین آن ها کنم.

طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.

 

 

به قلم : م.فلاح
سرچشمه :
 http://psychology95.blogfa.com/post/55
پایان.

  

خودشناسی و تصمیم‌گیری موثر 

 


  

مقدمه

ما در هر حوزه‌ای که فعالیت کنیم، هر علایقی که داشته باشیم یا هر پروژه‌ای را که به انجام برسانیم، به هر حال در دنیایی زندگی می‌کنیم که اصل مهم موفقیت در تجارت آن برقراری ارتباطات است. در یک کسب و کار ما همواره با همکاران ، مراجعان و مشتریان بالقوه تعامل داریم. روابط و تعاملات ما با دیگران در زندگی شخصی ما بارزتر است و مهم‌تر از همه این است که ما با خودمان مراوده داریم. همه ما فکر می‌کنیم که چطور با دیگران رابطه برقرار کنیم که موثرتر و کارآمدتر باشند.


در تمامی لحظات زندگی ما در حال تصمیم‌گیری هستیم. در زندگی شخصی و زندگی کاری با اخذ تصمیمات گوناگونی روبروییم که همگی بر زندگی ما اثر می‌گذارند. حالا شما برای اخذ تصمیمات به چه معیارهایی توجه می‌کنید و هنگامی که می‌خواهید تصمیماتتان را ارزیابی کنید، به چه مسائلی توجه دارید؟ تصمیم‌گیری و روابط ما با دیگران کاملا به یکدیگر مربوطند.
اگر بخواهیم تصمیماتی بگیریم که با ارزش‌ها و اهدافمان موافق باشند و انتظارات ما را برآورده کنند، باید از خودمان شناخت کافی داشته باشیم و نیروهای درونی‌مان را بشناسیم.


وقتی که اتفاقات بدی رخ می‌د‌هند و زندگی به ما سخت می‌گیرد، اجازه می‌دهیم که ارتباطمان با درون و منابع الهام بخش درونی‌مان قطع شود. آن وقت است که رنج می‌کشیم و کارهایمان درست پیش نمی‌روند. اما اگر بخواهیم بر زندگی خود و دیگران تاثیر مثبتی بگذاریم و آنطور زندگی کنیم که شایسته ماست، باید وقت صرف کنیم و تلاش کنیم تا نیروی درونی‌مان را رشد دهیم تا بتوانیم به کمک آن با انرژی بالا و خلاقیت ، تصمیماتی مناسب اتخاذ کنیم.

پرورش نیروی درون

 

حالا شما چطور این ارتباط و نیروی درونی را پرورش می‌دهید؟ چطور آن را تقویت می‌کنید؟ همگی ما باید از معلمان و مربیانمان درس بگیریم تا بتوانیم با انجام کارهایی ساده این ارتباط و نیروی درونی را تقویت کنیم. وقتی توانستیم با درونمان ارتباط موثری برقرار کنیم، می‌توانیم بهتر تصمیم بگیریم و این تدابیر مناسب بر کیفیت روابط ما با دیگران اثر گذارند. معمولا وقتی ما این ارتباط درونی ضروری را پرورش می‌دهیم، بهتر می‌توانیم از ملزومات مدیریت آن موقعیت آگاه شویم.


علاوه بر این بهتر می‌توانیم با مشکلات روبرو شویم و حلشان کنیم. با وجود این ارتباط درونی ، دورنمای بهتر و شفاف‌تری از موقعیت‌ها پیش روی‌مان قرار می‌گیرد که با وجود آن می‌توانیم با ابتکار و خلاقیت آن را به پیش ببریم . وقتی که می‌خواهیم تصمیمی بگیریم، گزینه‌های متعددی پیش روی ماست، اما به نظر من بهترین انتخاب ، آن است که توانایی‌های ما را افزایش دهد و به خود ما ، دیگران و آنهایی که در جهت تحقق اهداف یک مجموعه و ارتقای آن می‌کوشند، آزادی عمل بیشتری بدهد. چند فاکتور وجود دارد که توجه به آنها هنگام انتخاب گزینه‌های پیش‌رو ، مفید است:

خلاقیت

 

یک انتخاب خوب شما را به خلاقیت و نوآوری تشویق می‌کند و باعث می‌شود که به دنبال راه‌حل‌های پنهان بروید. علاوه بر این احساس خوبی هم به شما دست می‌دهد چرا که درمی‌یابید روحیه نوآوری‌تان تقویت شده است و از این‌رو رضایت‌مند خواهید بود.

امنیت و سلامت

 

وقتی که می‌خواهید تصمیمی اتخاد کنید، باید آینده‌نگر باشید و ببینید که تاثیر آن روی شما ، همکارانتان و نسل آینده چیست؟ پیشنهاد این آینده‌نگری را نداریم و به اثرات طولانی‌مدت یک تصمیم توجه نمی‌کنیم و اغلب تصمیماتی اتخاذ می‌کنیم که در کوتاه‌مدت اثربخش هستند، اما تبعات آن در طولانی‌مدت روشن و شفاف نیست.

فرصت‌ها و اهداف

 

آیا اگر این گزینه را انتخاب کنید، باز هم به فرصت‌های گوناگون دسترسی خواهید داشت؟ آیا می‌تواند فرصت‌های بیشتری برایتان فراهم کند؟ آیا علاوه بر اینکه نیازهای احساسی شما را تامین می‌کند، در نیل به اهداف شغلی هم موثر است؟

نتیجه::

 

اگر تصمیمی که گرفته‌اید، روند سخت و دشواری پیش‌رو داشته باشد، فقط یک چیز می‌تواند شما را به ادامه راه تشویق کند، اینکه بدانید پس از تلاش و کوشش فراوان به نحو احسن نتیجه خواهید گرفت. این انگیزه باعث می‌شود که اعتماد به نفس شما بالا رود و انرژی موجود در سیستم نیز افزایش می‌یابد.

ارتباطات

 

گاهی اوقات ما در کارمان یکه و تنها می‌مانیم. ممکن است دیگران ما را تنها بگذارند یا خودمان احساس کنیم خیلی تواناییم و کمک دیگران را رد کنیم. اما بدانید که اگر با همکاران و دیگر منابع آگاه ، ارتباط داشته باشیم و تصمیمی اتخاذ کنیم که این ارتباطات موثر ، برقرار شوند و دوام داشته باشند، تصمیم خلاق و عاقلانه‌ای گرفته‌ایم.

رضایت

 

وقتی که در پایان روز تصمیمات‌تان را مرور می‌کنید، خوشحال می‌شوید و از اینکه این‌چنین مدیری هستید، به خود می‌بالید. یا اینکه سر در گم و عصبی خواهید شد. چرا که کارها مثل کلاف سردرگمی به نظر می‌آیند؟ اگر گزینه دوم صحیح است، باید حتما در تصمیماتتان تجدید نظر کنید.

احساس و نیروی درون

 

تصمیماتی که ارتباط شما با نیروی درونی و هسته اصلی وجودتان را تقویت می‌کنند، تصمیماتی هستند که بهترین نتایج را به دنبال خواهند داشت. تصمیماتی که ویژگی‌های بالا را داشته باشند، خلاقیت شما راتقویت کنند، به کارهای مفید با اثرات سازنده طولانی مدت منجر شوند و به شما و همکارانتان رضایت و آرامش خاطر هدیه کنند، بهترین‌هایی هستند که پیش‌روی شما هستند. این گزینه‌ها خالق انرژی هستند و آن را هدر نمی‌دهند.


ما با اتخاذ آنها به آسودگی و آرامش می‌رسیم، چرا که می‌دانیم نتیجه هر چه که باشد، از سخت‌کوشی، درایت و دوراندیشی ما سرچشمه گرفته است. ما خودمان نگارنده سطرهای دفتر زندگی شخصی و شغلی‌مان هستیم. البته هر کدام‌مان در معرض انواع فشارها ، قدرت‌ها و جبرهایی هستیم که تاریخ بر ما تحمیل می‌کند. اما در عوض صاحب درایت و خلاقیت هستیم. این هنر را داریم که با دیگران ارتباط برقرار کنیم. این نیروها من و شما را یاری می‌کنند که کشتی زندگی‌مان را در این جریان زندگی هدایت کنیم. جریانی که گاهی بسیار متلاطم و خطرناک است.


فردریک داگلاس یکی از سیاه‌پوستانی بود که قبل از جنگ داخلی آمریکا برای نهضت آزادی سیاهپوستان و مبارزه با بردگی فعالیت می‌کرد. این سخنران و مبارز مشهور می‌گوید: حقیقت وجودتان را بشناسید و در عین حال عمل کنید و دست به کار شوید. برای نیل به آنچه می‌دانید راست و حقیقت است، خطر کنید.

سرچشمه :: سایت دانشنامه رشد

پایان.

  
   1   2      >